به گزارش تحریریه، پس از اعلام آتشبس توسط ترامپ، جنگ میان اسرائیل و ایران که از ۱۳ تا ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵ به طول انجامید، به پایان رسید. در این جنگ، اسرائیل تأسیسات هستهای، نظامی و اقتصادی ایران و شماری از دانشمندان هستهای را هدف قرار داد و ایران نیز به شهرها و مراکز راهبردی اسرائیل حمله کرد. پس از اعلام پیروزی از سوی هر دو طرف، پرسش اصلی این بود که آیا این جنگ میتواند موازنه قوا در خاورمیانه را تغییر دهد یا خیر؟ همچنین واکنش کشورهای مختلف به این جنگ را در این مقاله بررسی خواهیم کرد.
آمریکا
جنگ مستقیم ایران و اسرائیل موجب شکست نظریه بازدارندگی میان این دو کشور شد، زیرا درگیریها بدون واسطه و نمایندگان نیابتی به وقوع پیوست. ورود مستقیم آمریکا به جنگ در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۵، دو روز پیش از اعلام آتشبس از سوی ترامپ، نقطه عطف این درگیری بود. این اقدام نشان داد که آمریکا بهعنوان متحد راهبردی اسرائیل، همچنان در تحولات منطقهای مداخله میکند و قادر به پایان دادن به بحرانها است. با توجه به این تحولات، احتمال میرود ایالاتمتحده برای مهار برنامه هستهای ایران، با ارائه مشوقهای اقتصادی و مالی، به دنبال از سرگیری مذاکرات میان دو طرف باشد.
اسرائیل
جنگ اسرائیل و ایران واقعیتی را آشکار کرد: ناتوانی اسرائیل در پایان دادن به هر درگیری در خاورمیانه بدون حمایت ایالاتمتحده. این امر در مواجهه مستقیم با ایران نمایان شد. همچنین، درگیریهای مختلف در غزه، یمن، لبنان و سوریه نشاندهنده تلاش اسرائیل برای تغییر موازنه قوا به نفع خود بود. این جنگ تأکید کرد که اسرائیل همچنان به تمایلات توسعهطلبانه خود ادامه میدهد، امری که باعث تردید در کارآمدی رویکردهای صلحجویانه در میان مردم منطقه شده است.
ایران
ایران توانست در برابر حملات اسرائیل مقاومتی شایسته از خود نشان دهد. علاوه بر آن با بهرهگیری از توانمندیهای موشکی خود، عمق خاک اسرائیل را هدف حملات دقیق و مؤثر قرار داد. احتمالاً همین حملات کارآمد یکی از عواملی بود که ایالاتمتحده را وادار به ورود مستقیم به جنگ ساخت تا بدینوسیله بهنوعی توازن برقرار کرده و دو طرف را به خاتمه درگیری ترغیب کند.
کشورهای عربی
موضع کشورهای عربی در این جنگ دو مرحلهی کلیدی را طی کرد. ابتدا حمله اسرائیل به ایران را محکوم کردند و خواستار احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها و حل مسالمتآمیز اختلافات شدند؛ اما پس از حمله ایران به پایگاه «العدید» در قطر، کشورهای عربی این اقدام را نقض حاکمیت کشورهای منطقه و تهدیدی برای امنیت سرزمینی آنان دانسته و آن را خلاف قوانین بینالمللی و منشور سازمان ملل تلقی و آن را محکوم کردند.
روسیه و چین
تحلیلگران معتقد بودند که جنگ ایران و اسرائیل میتوانست فرصتی برای روسیه و چین باشد تا از ایران حمایت کنند، زیرا این دو کشور شراکت راهبردی با ایران دارند و با این اقدام از شکلگیری نظام بینالمللی چندقطبی در برابر سلطه تکقطبی آمریکا حمایت کنند. بااینحال، روسیه و چین در قبال این جنگ موضعی متوازن اتخاذ کرده و از هیچیک از طرفها حمایت نکردند. این رویکرد نشاندهنده تمایل چین به دوری از درگیریها و تمرکز بر توسعه اقتصادی است. برخی بر این باورند که این موضع محتاطانه ممکن است تلاشهای دیپلماتیک چین را برای تثبیت جایگاهش در منطقه تضعیف کرده باشد.
کشورهای اروپایی
اگرچه کشورهای اروپایی احساس میکنند که دونالد ترامپ در موضوعات اوکراین و تحولات خاورمیانه نقش آنها را به حاشیه رانده است، اما درعینحال این حملات را در راستای اهداف خود در مواجهه با ایران تلقی و از آن حمایت میکنند.
آینده منطقه
نتیجه جنگ اسرائیل و ایران نگرانیها درباره افزایش هرجومرج در خاورمیانه را تشدید کرده است. پروژههای منطقهای که در حال رقابت برای تغییر موازنه قوا هستند، از منافع قدرتهایی بهره میبرند که برای تسلط و تقویت نفوذ خود در این منطقه تلاش میکنند. کشورهای غربی خواستار عدم غنیسازی، جلوگیری از دستیابی ایران به بمب هستهای و محدود کردن توانمندیهای موشکی ایران هستند، اما حمایت آنها از اقدامات اسرائیل در منطقه و عدم موفقیت در متوقف کردن تجاوزات اسرائیل به غزه قابلتوجه است.
آینده منطقه نهتنها به نتایج مواجهات قدرتها بستگی دارد، بلکه به توانایی طرفهای درگیر برای جلوگیری از تشدید تنشها و پذیرش مجدد اصل منع گسترش تسلیحات هستهای توسط تمامی کشورهای منطقه نیز وابسته است.
منبع: اندیشکده تهران
پایان/
نظر شما